ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

مریم جعفری آذرمانی

کافه‌ی شعر مثل خوابِ شلوغ، گرچه پررونق است، تعطیل است
منِ شاعر نشسته‌ام بیدار، چاره تنها زبانِ تمثیل است:

با همان حرف‌ها که باد هواست، بس که هی باد کرده‌ای او را
پشه‌ی بیخودی بزرگ شده، باورش می‌شود که یک فیل است

پس توهّم که دست‌سازِ تو بود، بُت‌تر از عصرِ جاهلیّت شد
چون مناجاتِ تو به سمتِ کسی‌ست که دقیقاٌ خودِ عزازیل است

به زبان‌بازِ در عدم معروف، برگِ پژمرده هم نباید داد
پرِ کاهی اگر به او بدهی، ادعا می‌کند که جبریل است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد