گفتی پَر و بارید باران پرستو
باران شب، باران بو، باران شببو
گفتی مِی و آماده شد قهقه بخندد
آن کوزهی سرشار مستی، کنج پستو
ماندی نگاهی کردی و خندید چشمت
رفتی به راه افتاد ردّ پای آهو
تو بر لب بام آمدی ای نازنین... یا
باریده است از آسمان باران گیسو
نقش زلال توست هر جا آب و کاشی است
فرقی ندارد شیخ لطفالله و خواجو
یک دست دستاری که پیچیده است در باد
یک دست کشکولی کزو سررفته یا هو
بر خاک بسپارش به رسم خاکساری
یک لاقبا مانده است ای درویش تا او
ادامه مطلب ...
چو بوی پونه از دکّان عطاری بزن بیرون
هوای عاشقان شهر اگر داری، بزن بیرون
تو را آیینهها در بینهایت چشمدرراهاند
از این نُهتوی آهاندودِ زنگاری، بزن بیرون
زدم از اصفهان بیرون که بوی گاوخونی داشت
تو هم ای شیخ! از این چاردیواری بزن بیرون
الا ای جمعهی سرخی که رنگ عید نوروزی
از این تقویم سرتاسر عزاداری بزن بیرون
چه طرفی بستهای از حکمرانی روی این قلیان
الا سلطان! از این زندان قاجاری بزن بیرون...
کیست این آوای کوهستانی داوود با او
هرم صدها دشت با او، لطف صدها رود با او
نیزه نیزه زخم با او، کاسه کاسه داغ با من
چشمه چشمه اشک با من، خیمه خیمه دود با او
ای نسیم آهسته پا بگذار سوی خیمهگاهش
گوش کن انگار نجوا میکند معبود با او
هر که امشب تشنگی را یک سحر طاقت بیارد
میگذارد پا به یک دریای نامحدود با او
همرهان بار سفر بربستهاند انگار و تنها
تشنگی مانده است در این ظهر قیراندود با او
مرگ عمری پا به پایش رفت سرگردان و خسته
تا که زیر سایهی شمشیرها آسود با او
صبح فردا کوهساران شاهد میلاد اویند
سرخی هفتاد و یک خورشید خون آلود با او
زندانی است روی تو در بند موی تو
ماهی اسیر در شب تار آفریدهاند
مانند تو که پاکترینی فقط یکی
مانند ما هزار هزار آفریدهاند
دستم نمیرسد به تو ای باغ دوردست
از بس حصار پشت حصار آفریدهاند
سایهای زیر ساقهی سنجد
برکه را موذیانه میپایید
ماه، مست از شمیم وسوسهای
لب به لبهای آب میسایید
برکه از رنگ و بوی گل پُر بود
زیر باران سایه روشنها
روی سنگی لمیده بود آرام
جامهی نازکی تک و تنها
ناگهان برگها تکان خوردند
ماه، پشت درخت چشم گذاشت
شور افتاد در دل برکه
شیشهی شرم شب ترک برداشت
این طرف برکهی رها در موج
غرق مهتاب بود و عطر چمن
آن طرف سنگ سرد خوابآلود
بستر ساکت دو پیراهن..!
میان خاک سر از آسمان در آوردیم
چقدر قمری بیآشیان در آوردیم
وجبوجب تن این خاک مرده را کندیم
چه قدر خاطرهی نیمهجان در آوردیم