گفتم: دلم، گفت: نگفتم شکستنیست؟
گفتم قشنگ، گفت که نسبت به دیگری
در «عصر احتمال» قشنگی نگفتنی است
گفتم: اگر، گفت: ببین! شرط میکنی
بازی شرط و عشق، قماری نبردنی است
گفتم که من، گفت: فقط تو، همیشه تو
این من میان ما شدن ما، نمردنی است
گفتم که عشق، گفت که قیمت نکردهای؟
هر جای شهر را که بگردی، خریدنی است
گفتم: تمام، گفت: شدم، میشدم، شده...
صرف زمان ماضی هستن! نبودنی است
گفتم که مرگ، گفت: اگر مرگ پاسخ است
این عشق ماندنی شما هم نماندنی است
گفتم: غزل، گفت که این بیت آخر است
من عاشق تو نیستم و ... ناسرودنی است