ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

جواد مزنگی

از تماشای تو هر کس رو به حیرانی رود
اختیار از دست مجنون‌های تهرانی رود

باغ رویت را نشان ده تا که از زیبایی‌اش
آبروی قالی معروف کرمانی رود

با حضور فرم شمشیری ابروهای تو
خاصیت از تیغهی چاقوی زنجانی رود

رنگ روی گونه‌های تو اگر پیدا شود
رنگ و رو از زعفران‌های خراسانی رود

گل‌گلی‌های قشنگ دامنت، آوازه‌اش
در میان دختران ناز افغانی رود

سرخی لب‌هات باعث می‌شود بسیار زود
اعتبار سیب‌های سرخ لبنانی رود

پسته‌ی لب باز کن تا شهر رفسنجان تمام
قیمت بازارهایش رو به ارزانی رود

وصف تو خوب است باید در تمام دوره‌ها
علت آوازه‌ی دلدار ایرانی رود

نغمه مستشارنظامی

طوطی خانگی نمی‌خواهد همه‌ی عمر در سفر باشد
همدمش را رها کند در باغ، همدم باد دربه‌در باشد

گر چه زیباست نقش این بستان، گر چه عطر هوا فرح‌بخش است
چه هوایی؟ چه باغ و بستانی؟ دل که از یار بی‌خبر باشد

یک گل سرخ دیدم و گفتم، کاشکی مادرم هم این‌جا بود
باد در را به هم زد و گفتم: کاشکی پشت در، پدر باشد

طوطی خانگی منم که دلم بسته‌ی کوچه‌باغ خانه‌ی توست
کاش بر گردم و دوباره دلت، چشم بر راه پشت در باشد

امیرحسین اله‌یاری

چه‌قدر گرمی آغوش تو، فشردن داشت
چه‌قدر سینه‌ات ای یار، سر سپردن داشت

زمان، شبیه نفس‌های عاشقانه‌ی من
که در هوای تو دم می‌زنم، شمردن داشت

قمارِ عشق عزیزان، هماره باختنی‌ست
چه ناشیانه زلیخا هوای بردن داشت

چو گل هم‌این که لب غنچه را فرو می‌بست
چه‌قدر حسرت لب‌های یار، خوردن داشت

کنون حکایت ما را به داستان بردند
که آبروی دو دیوانه بود و بردن داشت

همیشه تیشه به کفِ بیستون خویش شدیم
که عشق، شیوه‌ی فرهاد بود و مردن داشت