ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

عبدالجبار کاکایی

آه ای هراس سینه‌گداز نگفتنی
تاتار لحظه‌های نشابوری منی

از جنس چشم‌های ز وحشت‌ دریده‌ام
پیچیده‌ای به دسته‌ی شمشیر، شیونی

با نعل‌کوب اسب و سر تازیانه‌ات
انگار خشت‌خشت مرا می‌پراکنی

تصویر سنگ‌واره‌ی من نقش می‌شود
در چارچوب آینه‌های شکستنی

با خواب ناگزیر، فرا می‌رسی شبی
آه ای هراس سینه‌گداز نگفتنی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد