ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
وصل است ریسمان زمان و زمین به تو
رگهای تنگ یک دل اندوهگین به تو
خورشید روز واقعه لبخند میزند
بر روی پرتگاه شب واپسین به تو
تو خود تمام طول جهانی-درست نیست
تشبیه ناتمامی دیوار چین به تو
شب نامساعد است و سحر خیره میشود
از پشت تپههای سیاه کمین به تو
تقسیم دردهای جهان عادلانه نیست
افتاده است شک به من، اما یقین به تو
شرک از درخت ایمان تزریق میکند
وابسته است شاخهای از کفر و دین به تو
آه ای امام شعر! تو بیتالمقدسی
برگشته است قبلهی ما مؤمنین به تو
لب واکن و برای زمین آیهای بخوان
از آنچه گفت حضرت روحالامین به تو
خود را نزول میدهی آنقدر که درخت
در موقع نماز بساید جبین به تو
ساعات ثابتیست برایم شبانهروز
وقتی دقیقهها شده باشد عجین به تو
تبعید شد فرشتهی بیسرزمین به تو
از آسمان رسید به سطح زمین - به تو
مردیم و مرگ قسمتمان کرد باز هم
دوزخ به من رسید بهشت برین به تو
جز من در این جهنم در حال انقراض
عادت نکرده کسی این چوناین به تو
عادت نمیکنی که ببینی چه میکشم
از یک دقیقه زل زدن آن و این به تو
تقصیر چشمهای خودم بود – هر چه بود
ربطی نداشت تر شدن آستین به تو
نفرین به چشمهای من - این چشمهای خیس
کاین گونه کرد روز و شبم را قرین به تو
من مرد جنگ نیستم اما نمیرسم
پیش از مهار کردن میدان مین به تو
خودکار حرفهای دلش را به من نزد
تنها نوشت لشگری از نقطهچین به تو
وقتی زبان مشترکی نیست بین ما
باید چه گفت ای پری نازنین به تو
جز من در این جهنم در حال انقراض
عادت نکرده ( هیچ) کسی این چون این به تو
توی نت که جستوجو کردم «هیچ» نداشت.
اگه لینکی دارید بذارید.
ممنون که اشعار رو با دقت می خونید.
به نظرم شعر بجای چند نقطه، یک کلمه باید باشد تا وزن کامل شود
با حدس و گمان نمیتوان کلمهای به شعر اضافه کرد.