ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

پانته‌آ صفایی

لب‌تشنه خوابیدند پای حوض گلدان‌ها
شاید تو برگشتی و برگشتند باران‌ها

شاید تو برگشتی و شهریور خنک‌تر شد
دنیا کمی آرام شد، خوابید توفان‌ها

شاید تو برگشتی و مثل صبح روز عید
پُر کرد ذهن خانه را تبریک مهمان‌ها

آن وقت دور سفره می‌گویند و می‌خندند
بشقاب‌ها، چنگال و قاشق‌ها، نمک‌دان‌ها

آن وقت عطر چای لاهیجان و لیمو ترش...
آن وقت رفت و آمد شیرین قندان‌ها...

تو نیستی و استکان‌ها نیز خاموش‌ند
ای کاش بودی تا تمام روز فنجان‌ها...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد