ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

امیرحسین اله‌یاری

چه‌قدر گرمی آغوش تو، فشردن داشت
چه‌قدر سینه‌ات ای یار، سر سپردن داشت

زمان، شبیه نفس‌های عاشقانه‌ی من
که در هوای تو دم می‌زنم، شمردن داشت

قمارِ عشق عزیزان، هماره باختنی‌ست
چه ناشیانه زلیخا هوای بردن داشت

چو گل هم‌این که لب غنچه را فرو می‌بست
چه‌قدر حسرت لب‌های یار، خوردن داشت

کنون حکایت ما را به داستان بردند
که آبروی دو دیوانه بود و بردن داشت

همیشه تیشه به کفِ بیستون خویش شدیم
که عشق، شیوه‌ی فرهاد بود و مردن داشت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد