ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

امیرعلی سلیمانی

خشک شد گل‌های گلدان و غذا سر رفته بود
در نبودش زندگی از دست ما در رفته بود

آه ای گلدان خالی، خشک باشی بهتر است
لاله‌ای که عاشق ما بود، پرپر رفته بود

آن که عمری خنده‌اش چشم و چراغ خانه بود
بی‌گمان دیگر نمی‌خندید، دیگر رفته بود

پس چه شد امروز از ما زودتر خوابش گرفت
او که هر شب دیرتر از ما به بستر رفته بود

زیر لب دیدم اذان می‌خواند، تردیدی نداشت
از کنارم تا که گفت الله اکبر، رفته بود

جای هدیه، جعبه‌ای خرما خریدم صبح زود
روز مادر بود اما حیف مادر رفته بود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد