ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
روزها کار دلم لحظهشماری شده بود
طفلک از دست تو هر شب متواری شده بود
جایگاهی که به زیبایی اسمت سوگند
با تو از روز ازل نامگذاری شده بود
نیمهشبها من و تنهایی و بغضی که شکست
اشکهایی که به دنبال تو جاری شده بود
روزهایی که نبودی دل بابونه شکست
کار مریم پس از آن گریه و زاری شده بود
نرگس از رفتن تو پای به بیراهه گذاشت
یاسمین از شب آغاز فراری شده بود
در حیاط از غم فقدان تو محبوبهی شب
مست در باغچهام خاکسپاری شده بود
تو که یکرنگ نبودی و دلت تنگ نبود
من همآنم که دلم دانه اناری شده بود
بی تو هر شب من و تنهایی و لالایی شب
شاه غم در شب من تاجگذاری شده بود
مجتبیٰ فرد
یکشنبه 30 فروردینماه سال 1394 ساعت 13:40