ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

زهرا بشری موحد

نمی‌خواهم از هیچ کس، هیچ چیزی
که از آبرویم بماند پشیزی

از احساس خیری ندیدم، شکستم
در آغوش این عشق‌های غریزی

عزیزم! از آن‌جا جلوتر نیایی
شما از هم‌آن دور خیلی عزیزی!

به تنهایی‌ام گفته‌ام خسته‌ام من
خودت باید این بار چایی بریزی

بکِش پرده را، پنجره مال من نیست
ندارم به جز شعر، راه گریزی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد