ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

حمیدرضا برقعی

تویی بهانه‌ام اما بهانه‌ای که ندارم
گذاشتم سر خود را به شانه‌ای که ندارم

تمام عمر کشاندی مرا به سوی نگاهت
تمام عمر به سوی نشانه‌ای که ندارم

چه‌گونه حرف دلم را به چشم‌هات بگویم
قصیده‌ای که نگفتم، ترانه‌ای که ندارم

مرا رها کن و بگذار در قفس بنشینم
که دل‌خوشم به هم‌این آب و دانه‌ای که ندارم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد