ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

امید مهدی‌نژاد

پاره‌پاره می‌کوچد آسمان از این وادی
تا مگر بیاساید در هوای آبادی

کوچه‌ها چراغان است شهر نورباران است
پس کجاست آزادی؟ کو، کجاست پس شادی؟

فال نحس می‌بارد از بروج خورشیدی
لهجه‌ی عزا دارد ماه‌های میلادی

قوطی معماها مثل طبل توخالی
جملگی پریزادان گرم آدمیزادی

آن مچاله، مجنون بود کنج کوچه کز کرده
این سلیطه، شیرین است پشت دخل قنادی

جفت و جور خواهد شد کار کوهکن‌ها نیز
این هم عاقبت فرهاد در لباس دامادی

آی مادر تاریخ! دست‌خوش، خدا قوت
جامه‌ی عمل پوشید وعده‌ای که می‌دادی:

راز و رمز و زشت و خوب مثل واقعیت پوچ
معجزات عقل‌آشوب مثل روز و شب عادی

ناامید، شیطان است من ز پا نمی‌افتم
واحه‌واحه می‌گردم در حصار این وادی

عقده بر زبان، در دل، مثل موج بی‌ساحل
سر به سنگ می‌کوبم سنگ‌های فولادی

با امید می‌گردم شاید از قضا وا شد
از هم‌این خیابان‌ها کوچه‌ای به آزادی

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد ناقوس پنج‌شنبه 18 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:31 http://naghous.blogsky.com

با امید می‌گردم شاید از قضا وا شد
از هم‌این خیابان‌ها کوچه‌ای به آزادی
بسیار زیبا و دلنشین بود دوست خوبم ... جیگرم حال اومد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد