ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

حسن دلبری

شاید امشب مثل هر شب باز، سازم بشکند
من که می‌سازم ولی تا کی بسازم بشکند؟

ذوق من در گریه‌ی دیوانگی گل می‌کند
می‌شود گاهی دل زنجیربازم بشکند؟

آسمانی کن چراغ جادوی خورشید را
تا طلسم شوم شب‌های درازم بشکند

آن قدر خشک است دین من که هنگام رکوع
شاید از ده جا تَن تُرد نمازم بشکند

روز مرگم می‌رود خط سیاهی تا خدا
در میان راه اگر صندوق رازم بشکند

در هم‌این تَنگ‌آشیان خود بمیرم بهتر است
من که می‌ترسم سر پَرهای نازم بشکند
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد