ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

امیر برزگر خراسانی

ما که با چرخ و فلک پنجه در انداخته‌ایم
پیش تیغ غم جانان سپر انداخته‌ایم

گر چه نُه بام فلک دایره‌ی گردش ماست
در حریم حرم یار پَر انداخته‌ایم

نقش کردیم بر آیینه‌ی دل عکس تو را
جز تو، خوبان همه را از نظر انداخته‌ایم

گوهر اشک که شایسته‌ی دامان تو بود
در فراق تو به هر رهگذر انداخته‌ایم

با جنونی که ز ما سر زده از جوشش عشق
فتنه‌ای تازه به دور قمر انداخته‌ایم

همه شب با غزلی تازه چو گل‌های بهار
شورشی در سر مرغ سحر انداخته‌ایم

دیر یا زود کند کار خود ای خسته‌دلان
تیر آهی که ز سوز جگر انداخته‌ایم

دامن‌افشان نظر از نعمت عالم بستیم
دست بر دامن صاحب‌نظر انداخته‌ایم

دو جهان را به یکی جلوه‌ی جانان «امیر»
چار تکبیر زده پشت سر انداخته‌ایم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد