ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
بیاجازه هر کجا باشند منزل میکنند
خاطرات تو مرا از خویش غافل میکنند
هر زمان دور از توام در فکر با تو بودنم
موجها با هر نسیمی عزم ساحل میکنند
گرد چشمان تو میگردم... تمام محرمان
حجشان را با طواف خویش کامل میکنند
اشک میریزم ولی این گریهها از ضعف نیست
چشمهایم در حضورت تمبر، باطل میکنند*
تا «خداحافظ» نبوسیدم لبت را، شرم و صبر
کارهای ساده را هم سخت و مشکل میکنند
* کنایه از شکایت کردن