ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

بهمن صباغ‌زاده

شب است و باز مثل ماه بالای سرم هستی
میان خواب و بیداری کنار بسترم هستی

من ِ بی‌سرزبان را می‌بَری سمتِ غزل گفتن
در این بی‌دست‌وپایی‌های من، بال و پرم هستی

محال است این همه اعجاز را ایمان نیاوردن
تو با آن چشم‌های مهربان، پیغمبرم هستی

نشان عشق من هم بر دل است و هم به پیشانی
در آغوش تو فهمیدم که نیم دیگرم هستی

غزل‌هایم تماماً خط به خط بوی تو را دارد
تو تنها روح حاکم بر تمام دفترم هستی

بکُش یک شب مرا و خون‌بهایم را بگیر از عشق
تو که عمری به قصد کُشتنم هم‌سنگرم هستی

نظرات 1 + ارسال نظر
ادیب یکشنبه 18 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 11:47 http://19paknevis.blogfa.com/

مجموعه ی دست چین شده ای ست
آفرین به حسن سلیقه شما

ممنون دوست عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد