ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

اسماعیل محمدپور

هر چند گذشتند از این شهر، امیران
خالی نشد این معرکه از خیل دلیران

چندی نشنیدیم به جز زخم زبانی
سطری ننوشتند به تدبیر، دبیران

با خون دل آمیخت و از سوز جگر بود
هر لقمه که خوردند و نخوردند فقیران

ماییم و سرِ دار، سکوت حسنک‌ها
ماییم و تماشای سر سبز وزیران

«از خون جوانان وطن لاله دمیده»
آغشته به خون من و تو پرچم ایران

افسوس و صد افسوس از این رنگ‌پذیری
داد از غم بی‌رنگیِ نیرنگ‌پذیران

در روز عطش، زخم حسینی نچشیدند
گفتند اگر از شام غریبان اسیران

ما روزه گرفتیم ولی ماربه‌دوشان
خوردند جوانان و رسیدند به پیران

در شعبده‌شان هم خبر از دسته‌گلی نیست
دل بیهده بستیم به این معرکه‌گیران

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد