ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

علی‌رضا بدیع

تا زنده باشم چون کبوتر، دانه می‌خواهم
امروز محتاج توام، فردا نمی‌خواهم

آشفته‌ام... زیبایی‌ات باشد برای بعد
من درد دارم شانه‌ای مردانه می‌خواهم

از گوشه‌ی محراب، عمری دلبری جستم
اکنون خدا را از دل می‌خانه می‌خواهم

می‌خندم و آیینه می‌گرید به حال من
دیوانه‌ام، هم‌صحبتی دیوانه می‌خواهم

در را به رویم باز کن! اندوه آوردم
امشب برای گریه کردن شانه می‌خواهم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد