ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
نخواهی دید جز من در کسی این سربهراهی را
برای بردن دریا بیاور تنگ ماهی را
جدا کردی مسیر خویش را از من، ولی دستی
به هم پیوند داده انتهای این دوراهی را
مرا میخواهی اما در مقابل شرط هم داری
دوباره زنده کردی دورهی مشروطهخواهی را
برای دیدنت فرقی ندارد راه و بیراهه
به مقصد میرسانم هر مسیر اشتباهی را
به عشقت هر کسی شاعر شد از میدان به در کردم
زمانی «مولوی» و این اواخر هم «پناهی» را
مجتبیٰ فرد
یکشنبه 30 شهریورماه سال 1393 ساعت 08:25
اشعاری که انتخاب کردی یکی ازیکی زیباتره
موفق باشی
تشکر
زیبا بود
تمام اشعار و هم به روز
باقی بقایتان
خوش باشی
همیشه