ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

الهام گُردی

دوستم داشته باش بى‌دلیل
با عکس‌هاى دو نفره‌اى
که دست انداخته‌اند به دور تنهایى خود

با هزاران سیاه‌پوستى
که زیر روسرى‌ام توطئه‌ی باد را دموکراسى مى‌دانند

به خیابان بیا
و قدم بزن
با کفش‌هاى ملى زنى که
فیل‌هاى زیادى را ترسانده است

در جیب‌هایت بریز دست‌هایم را
به سینما برو
به پارک
یا به هر جایى دیگر
و با کوچکى انگشت‌هایم
دنیا را کارتونى تصور کن
که بشود بلند‌بلند به آن خندید

و بگو در کدام آپارتمان می‌توان خوش‌بختى را وجب به وجب در آغوش کشید؟
و در کدام سمینار
اعتیاد به دوست داشتن
مرض بزرگى شناخته شده است؟!

در شیشه‌ی عطرم
گل‌هاى زیادى تیر خورده‌اند
و در تختم
خواب‌هاى سپیدى تَرک شده‌اند
و در تو زخمى‌ست که هیچ‌گاه در من عفونت نکرده است

دوستم داشته باش بى‌دلیل
در پایتخت
هنوز هم مى‌توان به روزى فکر کرد
که ولی‌عصر
خیابان دو طرفه‌ای بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد