ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
چندان مگرد، جز ظلماتی نیست
ما گشتهایم، آب حیاتی نیست!
حیران مشو که هیبت دریا نیز
جز جمع جبری قطراتی نیست
با تشنگی بساز که آن سوتر
شمشیر شمر هست و فراتی نیست...
ما ماهیان آب گلآلودیم
ما را امید هیچ نجاتی نیست
حتی اگر پیامبری باشیم
دنبال ناممان صلواتی نیست
مجتبیٰ فرد
سهشنبه 4 شهریورماه سال 1393 ساعت 02:38