ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

شهراد میدری

خواستم پنجره را باز کنم گفتی نه
جای مهتاب تو را ناز کنم گفتی نه

دست بردم بزنم پرده به یک‌سو و خودم
خانه را غرق در آواز کنم گفتی نه

به سرم زد گل گلدان اتاقت بشوم
عطر خود را به تو ابراز کنم گفتی نه

آرزو داشتم آیینه شوم تا که تو را
یک دل سیر برانداز کنم گفتی نه

زخمه برداشتم از شوق شده مثل نسیم
تاری از موی تو را ساز کنم گفتی نه

آمدم حافظ آن شاخه نباتت باشم
عشق را ساکن شیراز کنم گفتی نه

زیر آوار سکوتی که به جانم می‌ریخت
لب گشودم سخن آغاز کنم گفتی نه

دلخور از تو به در باز قفس خیره شدم
آسمان گفت که پرواز کنم گفتی نه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد