ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

علی‌اکبر یاغی‌تبار

فارغ از هر چه که هست
فارغ از هر چه که نیست
فارغ از بود و نبود آمده‌ام

من مکافات تو بی‌فرجامم
یک مجازات به ناهنگامم
که بدین‌گونه از همه بی‌خبرم
که بدین‌گونه سر شعر فرود آمده‌ام

کولی دربه‌در از همه جا بی‌خبرم
که دو شب بعدِ وفات تو -ابرشاعر ِخاک-
بعد مرگ غزل و شعر و شعور
از دیاری که نگو، به دیاری که نپرس
با دو تا بقچه سرود آمده‌ام

من به این منطقه‌ی سبز دروغ‌آلوده
من به این کودن‌زار -که به ظاهر به نبوغ آلوده-
با دلی دردآگین
با رخی زرد و کبود آمده‌ام

آمدم بنویسم آسمان توخالی است
آمدم بنویسم شعرِموزون پر از قافیه‌ام پوشالی‌ست
آمدم بنویسم «بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم»
که من بی سر و پا
اشتباهاً به وجود آمده‌ام
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد