صدا شدم که بخوانم ولی سکوت شدم
به گرد حنجرهام تار عنکبوت شدم
تو بیدریغتر از آفتاب میتابی
شگفت نیست اگر چون کویر لوت شدم
تو عین میوهی ممنوعی و شگفت این جاست
تو را نچیده سزاوار این هبوط شدم
دعای من به اجابت نمیرسد بیتو
بدون فایده یک عمر در قنوت شدم
هجوم ثانیهها بیتو هر چه بود گذشت
ولی به سود که فرسودهی سکوت شدم