ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

رضا نیکوکار

خوابیده‌ای آرام مثل بچه‌قوها
بیدارم اما با تمام آرزوها

بیدارم و حال مرا باید ببخشی
که دست بردم بی‌اجازه لای موها

من انجماد سال‌ها تنهایی‌ام... آه
آتش بریز، آتش برایم در سبوها

با دست خالی آن قدَر پای تو ماندم
که قطره‌قطره جمع شد این آبروها

یک چشمه از کلّ هنرهای تو کافی‌ست
تا آب رفته باز برگردد به جوها

وقتی تو باشی هیچ معنایی ندارد
لبخند دخترخاله‌ها، دخترعموها!

ای آسمان! چشم از زمین بردار دیگر
خواب است امشب ماه زیر این پتوها
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد