ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

یاسر قنبرلو

هرچه کردم به خودم کردم و وجدان خودم
پسر نوحم و قربانی طوفان خودم

تک و تنهاتر از آنم که به دادم برسند
آن چون‌آنم که شدم دست به دامان خودم

موی تو ریخته بر شانه‌ی تو، امّا من
شانه‌ام ریخته بر موی پریشان خودم!

از بهشتی که تو گفتی خبری نیست که نیست
می‌روم سر بگذارم به بیابان خودم

آسمان سرد و هوا سرد و زمین سردتر است
اخوانم که رسیدم به زمستان خودم

تو گرفتار خودت هستی و آزادی‌هات
من، گرفتار خودم هستم و زندان خودم

شب میلاد من بی کس و کار است ولی
باید امشب بروم شام غریبان خودم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد