ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

سجاد سامانی

به رسم صبر، باید مرد آهش را نگه دارد
اگر مرد است، بغض گاه‌گاهش را نگه دارد

پریشان است گیسویى در این باد و پریشان‌تر
مسلمانى که می‌خواهد نگاهش را نگه دارد

عصاى دست من عشق است، عقل سنگدل بگذار...
که این دیوانه تنها تکیه‌گاهش را نگه دارد

به روى صورتم گیسوى او مهمان شد و گفتم
خدا دل‌بستگان روسیاهش را نگه دارد

دلم را چشم‌هایش تیرباران کرد، تسلیمم
بگویید آن کمان‌ابرو سپاهش را نگه دارد

نظرات 2 + ارسال نظر
سلام جمعه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 14:21

سلام
این شعر از اقای سجاد سامانی هست
لطفا اصلاح بفرمایید

سلام
تشکر دوست عزیز
اصلاح شد

فرزاد.ی یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 13:43

به رسم عشق باید مرد، آهش را عیان دارد
چرا گویی که باید بغضهایش را نهان دارد

(دلم را چشمهایش تیر باران کرد ،تسلیمم
بگویید آن کمان ابرو ،سپاهش را نگهدارد)

پریشان است گیسویش و من از آن پریشانتر
مسلمان نیستم گر من نگاهم را نگهدارم



فرزاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد