ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
چه باک اگر که جهانی رها کنند مرا
به خنده زمزمه در گوشها کنند مرا
شبی دو چشمِ سیاه تو را به من بدهند
چه غم، که یکشبه صاحبعزا کنند مرا
تو در وجود منی پس چهگونه میخواهند
که از وجود خودم هم جدا کنند مرا
بعید نیست از این پس شبیه من بشوی
و یا به نام تو دیگر صدا کنند مرا
دوای درد مرا هیچکس نمیداند
فقط بگو به طبیبان دعا کنند مرا
مجتبیٰ فرد
دوشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1393 ساعت 18:09