ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
از صد آدم، یک نفر انسان خوبی میشود
آخرش دوران ما دوران خوبی میشود
میشود خودکامه کمکم مهربان و دستکم –
شهر ما هم صاحب زندان خوبی میشود
گر درآمد اشک من از رفتنت دلخور نشو
دستکم در شهرتان باران خوبی میشود
چارراهِ بیچراغ ِقرمز ِچشمان تو
-با کمی چرخش در آن- میدان خوبی میشود
طول و عرض کوچهتان را بارها سنجیده است
کفش من دارد ریاضیدان خوبی میشود
•
آخرش روزی پشیمان میشوی از رفتنت
شعر من هم صاحب پایان خوبی میشود
مجتبیٰ فرد
سهشنبه 19 فروردینماه سال 1393 ساعت 02:55