ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

اصغر عظیمی‌مهر

شهرت شهرم اگر از بیستونش بوده است
جوهر شعر من از رنج و جنونش بوده است

شوکت دریا به موج و دولت باد از وزش
در مقابل، هیبت کوه از سکونش بوده است


برج و بارو گر چه در ظاهر، شکوه قلعه‌هاست
اتکای قصر اغلب بر ستونش بوده است

هر کسی بر سیم آخر می‌زند فهمیده است
شور تار از پنجه‌های ذوالفنونش بوده است

هیچ چیز از رمز و راز آن نفهمید آخرش
هر کسی در عشق، فکر چند و چونش بوده است

چشم من چون کشتی نوح است، در آن پا گذار
جای بیرون منتها دریا درونش بوده است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد