ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

مجتبی صادقی

شکستنی‌تر از آنم که سنگ برداری
و یا به خاطره‌ای دیرسال بسپاری

تویی که می‌روی از پیش من، نمی‌دانم
چه‌قدر از من و حال دلم خبر داری؟

من و دل و غزلم سال‌هاست زندانیم
در این اتاقک مرطوب چاردیواری

گره زدند مرا مثل عنکبوتی پیر
به تار حوصله‌ی روزهای تکراری

مرا بگیر و تماشا کن و سپس بشکن
همیشه آینه پیدا نمی‌کنی... آری...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد