ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

ناصر حامدی

داغم، ولی به جرعه‌ای از آب قانعم
باغم، به روشنایی مهتاب قانعم

بیداری‌ام کنار تو ممکن نبوده است
حالا به چشم‌های تو در خواب قانعم

چشم تو صحن مسجدی آرام و دوردست
می‌آیم و به گوشه‌ی محراب قانعم

گیسوی تاب‌دار تو تاب از دلم ربود
یک عمر با هم‌این دل بی‌تاب قانعم

شیرین تویی و مبدأ شعرم لبان توست
تَر کن لبی که با غزلی ناب قانعم
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد