در این دوران نامردی و عصر بدگمان بودن
چه سودی میبری ای مهربان از مهربان بودن؟چه سودی میبری وقتی که قدرت را نمیفهمند
و فرقی نیست پیش دشمنان یا دوستان بودنتو مثل آن معمایی که ساده حل نخواهی شد
و من هم عاشق پیچیدگی چیستان بودن
برای من که فرش و عرش را یک جور می بینم
چه فرقی میکند دریا شدن با آسمان بودن؟
به من میگفت بابا: پهلوانان زنده میمانند
ولی مردند و حالا دور، دور قهرمان بودن
تو از من دور باش و شعرهایم را بخوان بانو
که دور از جانتان یک لحظه مثل شاعران بودن
که جمع شاعری و عاشقی یک تابع محض است
و حاصل میشود یک عمر منهای جوان بودن
سوالت را بگو، من مثل آن طفل دبستانم
که من را میکُشد دلشورههای امتحان بودن
و هر پنجشنبه «رازی» را به حمد و سوره میخوانم
چه حالی میدهد با شیشه و با استکان بودن
و بعد از آن دو نخ سیگار بهمن خوب میچسبد
که من را میبرد جایی فرای این جهان بودن
اتاق ساکت و نور کم و ما روبهروی هم
و من شرمنده از شرح تمام داستان بودن
مرسی.یکم کم کار شدین :)
درود
عالی بود . بسیار زیبا .
کاش وحید پورداد به اندازه یه جو معرفت و مردانگی داشت تو وجود این فرد جز حقارت و خودشیفتگی چیزی نیست امیدوارم خودشان را درمان کنند