ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

نفیسه سادات‌ موسوی

تو که مجنون نشدی تا بشوم لیلا من
روز و شب غرق سخن با همگان، الا من!

حتماً این‌گونه نوشتند که: «با هم نشویم»
ور نه کو فاصله‌ای از لب سرخت تا من؟

عطر مردانه‌ی پیراهن تو کشت مرا
لرزه افتاد سراپام و شدم رسوا من!

اعتمادم به تو از هر بشری بیش‌تر است
وقت اثبات رسیده‌ست دگر، حالا من...

کم کن این فاصله را، هیچ مراعات نکن!
ترس در چشم تو پیداست گُلم، اما من...

دستی از جنس نوازش تو به موهام بکش
آدمی تشنه‌ی ناز است، ببین! حتی من!

چه گناهی؟ تو مرا تنگ در آغوش بگیر
تن تو عین بهشت است، جهنم با من!

حدّ شرعی نشود مانع ما، راحت باش!
محرمیّت همه با خطبه که نیست، الزاماً

عاقبت رام شدی، از نفست سیر شدم
مرحبا بر چه کسی؟ حضرت شیطان یا من؟
نظرات 2 + ارسال نظر
هانی جمعه 19 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 14:38

عالی بود

Iman سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1400 ساعت 22:59

عالییی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد