ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
پس بزن روسریات را، غم پنهانی را،
رو کن آن جنگل بارانی طوفانی را
مو پریشان کن و بگذار پریشان باشد
لحظهای درک کنی حس پریشانی را
لب تو شعر قشنگیست که من میدانم
دو سه بیتی بگو آن سبک خراسانی را
روی تو سکهی ماهست، نگاهی، گاهی
درهمی خرج کن آن سکهی کرمانی را
لب میگون قشنگت صلواتیست به عشق
خندهای ختم کن این حسرت طولانی را
توی چشمان تو صد بیت غزل خوابیده
پخش کن توی سرم حال غزلخوانی را
•
ریتم را کند کن آن عشق به جایی نرسید
جرعهای آب بده برهی قربانی را
رفتنت خانهی ویران مرا ویران کرد
بم مگر درک کند این همه ویرانی را