ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
در چشم باد، لاله فقط پرپرش خوش است
خورشیدِ روز واقعه، خاکسترش خوش است
از باغها شنیدهام این را که عطر یاس
گاهی نه پشت پنجره، لای دَرَش خوش است
دریا همیشه حاصل امواج کوچک است
یعنی علی به بودن ِ با اصغرش خوش است
در راه عشق دل نسپر! سرسپرده باش!
حتا حسین پیش خدا بیسَرَش خوش است
جایی که آب همسفر ماه میشود
دلها به آب نه که به آبآورش خوش است
جایی که پیشمرگِ پدر میشود پسر
اولاد هم نبیرهی پیغمبرش خوش است
عالم شبیه آن لب و دندان ندیده است
لبخند هم میانهی تشتِ زَرَش خوش است
از خون سرخ اوست که تاریخ زنده است
این شاهنامه نیست ولی آخرش خوش است:
اندوه بیشمار ِ پسر را گریستن
بر شانههای مرتعش ِ مادرش خوش است
از ماههای سال «محرم» که محشر است
از روزهای سال ولی «محشر»ش خوش است!
مجتبیٰ فرد
پنجشنبه 16 آبانماه سال 1392 ساعت 22:11
سلام
خسته نباشید
تو رو خدا به من بگید این شعرها همه از خود مژگان عباس لو هست؟
بله