ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

اصغر عظیمی‌مهر

هر چه گفتی سر به زیر انداختم! آخر چه شد؟
با بدی‌های تو عمری ساختم! آخر چه شد؟

حکم دل تا لازمت شد؛ من در آغاز قمار –
برگ سر را بر زمین انداختم! آخر چه شد؟

تا قراول‌ها به قصد ارزیابی آمدند
پرچم تسلیم را افراختم! آخر چه شد؟

قیمت این «جان به در بردن» غرورم بوده است
باج را در موعدش پرداختم! آخر چه شد؟

چون سواری که به چشمش تیر زهرآگین زدند
مثل کوران من به هر سو تاختم! آخر چه شد؟

گفته بودم سنگری محکم‌تر از تسلیم نیست
من که قبل از جنگ خود را باختم؛ آخر چه شد؟!
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد