ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

نجمه زارع

کنون که خواب می‌رود ز چشم‌های غافلم
به صف بایستید ای خیال‌های باطلم

گذشت و رفت هر چه بود و آن‌چه هست می‌رود
از این عبورِ غیرِ غم، نگشته هیچ حاصلم

چه‌قدر یک‌نواخت شد: من و زمین و زندگی
به آسمانِ هیچ کس چرا نمی رود دلم؟

فراری‌ام از این شبه که چشم واکنم شبی
در این درنگ بنگرم خمیده ماهِ کاملم

کسی مرا کمک کند که نیش‌های عقربه
بدون صبر لحظه‌لحظه می‌شوند قاتلم

زبس شکسته توبه را دلم، میان موج‌ها
شکسته قایقِ دعا، نمی‌برد به ساحلم

پر از دریغ و حسرتم خدای مهربان من!
مرا دوباره خلق کن، هنوز مانده در گلم

نظرات 2 + ارسال نظر
پسربارونی یکشنبه 21 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:27

سلام
بیت چهارم (شبح) منظورتون بوده!؟

چند جا نگاه کردم،
به هر دو صورت ثبت شده بود.
نمی‌دونم والا!

پسربارونی یکشنبه 21 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 17:55

(شبه) به چه معنایی میتونه باشه،اونیکه همه ازش میترسن (شبح) هستش به گمانم.

مخفف شبیه مثل شبه‌جزیره
جمعش می‌شه اشباه.
باید به کتاب مرحومه «عشق قابیل است» مراجعه کرد ولی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد