ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

مهدی ذوالقدر

غرق درسی، پر ز کاغذ کرده‌ای دور و برت
من حسادت می‌کنم با جزوه‌هایت، دفترت

تا که می‌آیم غزل تقدیم چشمانت کنم
یا کنم توصیف ِابروهای ِهم‌چون خنجرت

دست خود را روی بینی می‌گذاری تا که من
قدر یک مصرع نگیرم وقت از زر بهترت

هرچه می‌پرسم جوابم غیر از این تک جمله نیست:
«امتحان دارم ندارم وقت کافی معذرت»

آمدم تا قدر یک چایی کنارت... جا نشد
«شرح اسفار» این طرف ، «معنای بودن» آن وَرَت

با «اشارات»ش تو را مبهوت و مستت کرده‌ست
«ابن سینا» هم گرفته جای من را در سرت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد