ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
آغاز میکنم غزلم را به نام تو
حبلالورید شعر مرا خون تازه شو
حبلالورید غیرتِ مردانِ مرد نیست
حبلالورید: قیمت یک تار موی تو
نزدیکتر به تو… نه! تو نزدیکتر به من
اصلاً نه این نه آن… فقط از پیش من نرو -
- تا آیهآیه، وحی برقصم شبیه شعر
تا شعلهشعله، نور بپاشم به کوچهو -
- خواب هزار سالهی این شهر منجمد
شهر چراغقرمز و آژیر و تابلو -
- در این نبرد تن به تن آشفته… تن به تن؟!
نه، یک هزار و سیصد و هشتاد و سه به دو!
بانو! تمام بُعد زمان روبهروی ماست
تاریخ، حرف کهنه و این عشق حرف نو
تو حرف تازهای و غزل میزند ورق -
- تقویم را و تا ابدیت، جلوجلو -
هر صفحه را به بوسهی تو مُهر میکند
خیام، مست عطر دهانت، تلوتلو -
… میآید و دوباره رصد میکند… تو را
شک میکند… دوباره رصد می… دوباره… دو -
نه! صد هزار باره! یقین میکند!… و بعد:
تاریخ نو: ۱/ ۱/ یکسال بعد تو!