ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
مثل غمی که بر دلِ دیوانه ریخته
پاییز، در حوالی این خانه ریخته
تکراری است منظرهی کوه و آبشار
هر جا که گیسوان تو بر شانه ریخته
پیراهن تو بستر رویای رنگها
انگار بر تنت پِر پروانه ریخته
چشمت خیال خام تمام شرابهاست
در کاسههای چشم تو میخانه ریخته
بیهوده خانهخانه به دنبال من مگرد
در کوچههای شهر تو، دیوانه ریخته
مجتبیٰ فرد
چهارشنبه 17 مهرماه سال 1392 ساعت 22:30