ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
به جای این که در شبهای من، خورشید بگذارید
فقط مرزی میانِ باور و تردید بگذارید
همیشه باد در سر دارم و همزاد مجنونم
به جای باد در «فرهنگِ عاشق» بید بگذارید
هماین که عشق من شد سکّهی یک پولِ این مردم
مرا بر سفرههای هفتسینِ عید بگذارید!
خیالی نیست، دیگر دردهایم را نمیگویم
به روی دردهای کهنهام تشدید بگذارید
ببخشیدم! برای این که بخشش از بزرگان است
خطاهای مرا پای خطای دید بگذارید!
گرفته ناامیدی کلّ دنیای مرا، ای کاش
شما آن را به نام کوچکم «امّید» بگذارید
مجتبیٰ فرد
چهارشنبه 17 مهرماه سال 1392 ساعت 22:20