ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

رهی معیّری

اشک سحر زداید، از لوح دل سیاهی
خُرّم کند چمن را، باران صبحگاهی

عمری ز مِهرت ای مه، شب تا سحر نخفتم
دعوی ز دیده‌ی من، وز اختران گواهی

چون زلف و عارض او، چشمی ندیده هرگز
صبحی بدین سپیدی، شامی بدان سیاهی

داغم چو لاله ای گُل، از درد من چه پرسی؟
مُردم ز محنت ای غم، از جان من چه خواهی؟

ای گریه در هلاکم هم‌عهد رنج و دردی
وی ناله در عذابم هم‌راز اشک و آهی

چندین «رهی» چه نالی از داغ بی‌نصیبی؟
در پای لاله‌رویان این بس که خاک راهی



دانلود ترانه‌ی «باران» با صدای «سوشیانث»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد