ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
وقتی از فاصلهای دور تو را میبینم
به خدا ماهیََم و تور ِتو را میبینم
گسی و تندی و شیرینی و تلخی از دور
این همه مزه ولی شور تو را میبینم
به نظر میرسد از میکده برمیگردی
من از این فاصله ناجور تو را میبینم
تار هر موی تو یک گوشهای از موسیقیست
نغمه میسازی و ماهور تو را میبینم
به جهنم اگر این حرف به دارم بکشد
به خدا هالهای از نور تو را میبینم!
مینشینی که مرا داغ کنی ای بانو؟
مینشینم و به هر زور تو را میبینم
کوچه بر هم زدی و پنجرهها باز شدند
چشم مردم بشود کور تو را میبینم