ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
کسی با «موج» موهایت «کنار» آمد به غیر از من؟
کسی با هستیاش پای قمار آمد به غیر از من؟
کداماین سنگدل فکر شکار افتاد غیر از تو؟
کدام آهو به میدان شکار آمد به غیر از من؟
تمام شهر در جشن «تماشا»ی تو حاضر شد
تمام شهر آن شب در شمار آمد به غیر از من
برایت دستمال کاغذی بودم، ولی آیا
کسی در لحظه بغضت به کار آمد به غیر از من؟
مرا از «جمع» خاطرخواهها «منها» کن ای «حوّا»
تو را کافیست «آدم» هر چه بار آمد به غیر از من