ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

بهمن صباغ‌زاده

قرار بود غمم را به عشق چاره کنی
نه این که این دل خون را هزار پاره کنی

روا نبود که من در میانه خاک شوم
کنار گود تو بنشینی و نظاره کنی

دلم کنار نمی‌آید این جدایی را
نمی‌شود به همین راحتی کناره کنی

قرار بود که حافظ به خنده باز شود
نه این که اشک بریزی و استخاره کنی

مباد خرمن مویت ز اشک خیس شود
مباد دامن شب را پُر از ستاره کنی

«رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند»
نشد که فال بگیری و زود پاره کنی

نظرات 1 + ارسال نظر
نسیم شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:43

شعری زیبا بود ولذت بردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد