ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
گر چه گاهی بالشم از گریه تا فردا تَر است
با خیالش خوابهایم شب به شب زیباتر است
مثل دلفینی به دام افتاده در استخرم، آه
ظاهراٌ مشغول رقصم، چشمهام امّا تر است
من نه، هرکس خواب اقیانوس را هم دیده است
چشمهایش مثل من تا آخر دنیا تر است
زندگی مثل سیابازی است، آدم هر چه قدر
دوستدارانش فراوانتر، خودش تنهاتر است
•
گاه میگویم که باید چشمهایم را... ولی
هر چه محکمتر ببندم چشم، او پیداتر است