ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
باور نکن پای رقیبی در میان باشد
من میروم تا عشق، سهم دیگران باشد
سر میگذارم روی زانویم نمیخواهم
برشانههایت دیگر این بار گران باشد
تنها رهایم کن نگهبانی نمیخواهم
بهتر که این گنجینه دست یاغیان باشد
در شعرهایم دیگر از شیراز میگویم
حتی اگر عمری دلم در اصفهان باشد
چون زندهرود آن قدر مغرورم که میمیرم
تا نام من بی نامِ دریا، جاودان باشد
این عشق را میخواستم روزی به هر قیمت
حالا نمیخواهم اگر هم رایگان باشد
مجتبیٰ فرد
چهارشنبه 13 شهریورماه سال 1392 ساعت 00:46
چقد دنبال شعر بودم خیلی قشنگههه