ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

مهدی افضلی‌گروه

خاموش کردم در سرم سیگار بهمن را
تمرین کنم بار دگر در خود شکستن را

اما نشد از چشم‌هایش دست بردارم
پایان دهم لب‌های سرخ و موی خرمن را

موهای بور و چادری تا نیمه افتاده
در می‌نوردد خاطراتش هستی من را

(عشق تو پایانی به جز پایان من داشت
پس باز کردی سمت در، آغوش رفتن را)

کم‌کم خدایا از سر من دست بردار و
توی سر من دفن کن چشمان آن زن را

نظرات 1 + ارسال نظر
باشو شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 22:57 http://bashooo.blogfa.com

ممنون از لطفت مجتبی جان
به صرف غزلی تازه دعوتی در غزل برگر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد